حالت سیاه
25-11-2024
Logo
برنامه های رادیویی - رادیو قدس - فاسألوا أهل الذكر - قسمت 30 : فضیلت دهه ی پایانی رمضان
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

مجری برنامه:

به نام خداوند بخشنده ی مهربان. سپاس خداوند جهانیان را و درود بر سرور پیامبران و خاندان و اصحاب او.
سلام علیکم و رحمه الله. خوش آمدید به قسمت جدید برنامه ی خودتان اسألوا أهل الذکر.
فصل خوبی ها و نیکی ها در شرف پایان یافتن است. ما چه کرده ایم؟ روزهای اندکی تا روز جایزه ی روزه داران باقی مانده است. ويژگی این روزهای اندک پایانی این ماه بزرگ چیست؟ ويژگی شب قد چیست؟ اعمال مستحب این روز چیست؟
مهمان بزرگوار ما دکتر محمد راتب نابلسی درباره ی تمام این ها برایمان سخن خواهد گفت.
استاد بزرگوار خداوند می فرماید:

﴿ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾
(و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست)

[حج: 32]

مسلمانان شرق و غرب شب قدر گذشته را زنده داشتند و امروز ما در بیست و هفتم رمضان درباره ی ويژگی شب قدر سخن می گوییم. درباره ی خصوصیت این روزهای اندک باقی مانده از این ماه بزرگ سخن می گوییم.

ليلة القدر:

استاد:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان و درود بر سیدنا محمد راستین وعده ی امانت دار، خداوند متعال می فرماید:

﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ﴾
(بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند)

[زمر: 67]

از نظر علمای اصول معنای معکوس یا متضاد وجود دارد. چه کار بهتر است بکنیم؟
باید آن را آن طور که باید بشناسیم؛ زیرا اصل دین شناخت خداوند متعال و شناخت روش او یکی از شاخه های این اصل است. شناخت حلال و حرام رشته ی دیگری است. تا زمانی که خداوند متعال را نشناختیم و قدر او را آن طور که باید نشناسیم هرگز رستگار نخواهیم شد. برای همین پیامبر سال های طولانی را در مکه گذراند تا خداوند را به یارانش بشناساند و اگر آیات قرآنی را پیگیری کنیم خواهیم دید که:

﴿وَالْفَجْرِ* وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾
(سوگند به سپيده‏ دم * و به شبهاى دهگانه)

[فجر:1+2]

﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا*وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا﴾
(سوگند به خورشيد و تابندگى‏ اش* سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود)

[شمس:1+2]

﴿أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ*وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ*وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ﴾
(آيا به شتر نمى ‏نگرند كه چگونه آفريده شده * و به آسمان كه چگونه برافراشته شده * و به كوه ‏ها كه چگونه برپا داشته شده)

[غاشيه:17+19]

گویا این مرحله، مرحله ی شناخت امر کننده است؛ زیرا انسان اگر دستور دهنده را بشناسد و سپس دستور را بشناسد در اطاعت خداوند غرق می شود. چنان که اصحاب چنین بودند. اما اگر دستور را بشناسد و دستور دهنده را نشناسد به انحراف می افتد. چیزی که ما اکنون به آن دچار شده ایم. پس مساله در شب قدر این است که ما خداوند را بشناسیم. بدون شک شناخت اندکی حاصل می شود اما تاثیری ندارد. گویا بگویید خداوند آفریننده ی هستی است. اما آیا نام های نیک و صفات برتر او را شناخته اید؟ آیا در قرآن اوصاف او را پی گرفته اید؟ در ذات والای او؟ آیا راز وجود خودتان را می دانید؟ هدف از آفرینش خودتان را می دانید؟ پس شب قدر یعنی این که در آفرینش آسمان ها و زمین بیندیشیم. و اگر به سوره ی قدر بازگردیم خواهیم دید که خداوند می فرماید:

﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾
(شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است)

[قدر: 3]

الفرق بين العلماء والعبَّاد:

برخی از علما گفته اند: اگر خداوند را سی وسه سال پیاپی عبادت کنید و یک شب به درستی خداوند را بشناسید این شب بهتر از آن سال ها است و این تفاوت بزرگ میان علما و عابدان را روشن می کند.
عابدان: فقط خداوند را عبادت می کنند ورفع تکلیف می نماید این ها عابدان هستند!
مشکل این است که شاید انسان صد سال پیش با عبادتش نجات می یافت! اما در زمانه ی فتنه و گمراهی ها و انحرافات و شبهات و شهوات و فشارها و فریبندگی ها و مشکلات و مصیبت ها و در زمانی که دل مومن از دیدن و عدم توانایی در تغییر در تن وی می سوزد و در زمانی که امر به زشتی و نهی از معروف می کنیم و معروف منکر و منکر معروف شده است و در زمانی که زنان نیمه برهنه و منحرف وجود دارند و زمانی که دشمنان بر اسلام ما تجاوز کرده اند و به پیامبر و قرآن ما توهین کرده اند و در زمانی که به خاطر تغییر هویت و وابستگی مان تلاش می شود و زمانی که تلاش می شود دین خود را فراموش کنیم.
جنگ ها امروز، جنگ های اشغالگری و غارت ثروت و تغییر هویت و فرهنگ و مغزشویی ها است. در این زمان دشوار ما بسیار یقین داریم که امکان ندارد انسان با عبادتش نجات یابد؛ زیرا این عبادت در مقابل فریبندگی ها و شهوت ها و موانع و مشکلات و فشارها مقاومت ندارد. این عبادت سست است. انسان را می بینید همانطور که پیامبر می فرماید، صبح مومن است و شب کافر می شود. دین خود را به اندک مال دنیا می فروشد.
و در حقیقت در غزوه ی خندق اشاره ی ظریفی به این سختی است که گریبانگیر مسلمانان شده بود و برخی می گفتند:

﴿مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴾
(خدا و فرستاده‏ اش جز فريب به ما وعده‏ اى ندادند)

[حشر: 12]

عابدان ناتوان شدند و در مقابل این سختی ها تاب نیاوردند اما مومنان! گفت:

﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾
(از ميان مؤمنان مردانى‏ اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند)

[احزاب: 23]

بنابراین خداوند با این سختی که می خواست مومنان را بیازماید می فرماید:

﴿مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ﴾
(خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى] كه شما بر آن هستيد واگذارد تا آنكه پليد را از پاك جدا كند)

[آل عمران: 179]

این سختی ملاک سنجش مردان بود. سنجش ایمان. هزاران تن با زبان حال خود می گویند، خداوند کجا است؟ خداوند می خواهد این امت را به سختی بیازماید زیرا از خداوند دور شده است و ما یا پایداری می کنیم و خداوند را یاری کرده ایم و یا اینکه از دایره ی عنایت الهی خارج می شویم.
گوینده:

 

به گفتگو ادامه می دهیم، استاد بزرگوار اجازه می خواهم اولین تماس را داشته باشیم. سلام علیکم.
تماس:
علیکم السلام.
سؤال:
من دختر مجردی هستم که سن من بالا رفته است و در خانه مانده ام. این باعث ناراحتی پدرم شده است. گاهی سخنانی ناراحت کننده به من می زند. حتی این کار منجر به این شد مرا نزد شیخ یا رمالی ببرد تا دعایی برای تسریع ازدواجم بنویسد. نظر استاد در این باره چیست؟
گوینده:
به ادامه ی گفتگو باز می گردیم.
استاد:
بنابراین از این سخن نتیجه می گیریم که اگر خداوند را بشناسیم در اطاعت او غرق می شویم و اگر نشناسیم منحرف خواهیم شد و عبادت در این دوران سخت نجات بخش نیست زیرا درمقابل این فریبندگی ها و سختی ها وشهوات و فشارها پایدار نیست بنابراین تا زمانی که محتوای این سوره را عملی نکنیم:

﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ*وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ*لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾
(ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم* و از شب قدر چه آگاهت كرد* شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است)

[قدر: 1-3]

التفكر أقصر طريق لمعرفة الله:

اما اکنون سئوال این است:
راه شناخت خداوند چیست و پیش تر تاکید کردم که اصل دین شناخت آن است.
استاد زهیر..
شما زمانی که آیه ای از قرآن می خوانید که دستور داده، امر خداوند را اجرا می کنید.
و زمانی که آیه ای می خوانید که نهی در آن وجود دارد از آن خودتان را باز می دارید.
وقتی یکی از صحنه های قیامت را می خوانید اقتضایش این است که پند بگیرید.
اما وقتی با هزار و سیصد آیه در کتاب خداوند مواجه می شوید که درباره ی هستی سخن می گوید آیا باور می کنید که در قرآن آیه ای باشد که شما نسبت به آن موضعی نداشته باشید.
امکان ندارد!!..
این کتاب هدایت است و کتاب سخنرانی و علمی و تاریخی نیست. اقتضا می کند در آفرینش آسمان ها و زمین بیندیشیم، چرا نه در حالی که خداوند در آیه ای آشکار و قطعی الدلاله می فرماید:

﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ*الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾
(مسلما در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هايى [قانع كننده] است * همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏ انديشند [كه] پروردگارا اينها را بيهوده نيافريده‏ اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار)

[آل عمران: 190-191]

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

(( ويل لمن قرأها ولم يتفكر فيها))
((وای بر کسی که بخواند و در آن نیندیشد))

[أخرجه ابن حبان في صحيحه]

به نظر من و بسیاری از داعیان تفکر به طور کلی والاترین عبادت است؛ زیرا در آن تعریف خداوند نهفته است و خداوند می فرماید:

﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ﴾
(بندگان خدا تنها دانايانند كه از او مى‏ ترسند آرى خدا ارجمند آمرزنده است)

[فاطر: 28]

معنای انما به عنوان ادات قصر و حصر به این معناست که تنها علما از خداوند می ترسند و به خاطر این که از او اطاعت کنیم باید او را بشناسیم و در آثار قدسی آمده است که می فرماید:

 

 

(( يا ربي أي عبادك أحب إليك حتى أحبه بحبك، أحب عبادي إلي تقي القلب نقي اليدين لا يمشي إلى أحد بسوء أحبني وأحب من أحبني وحببني إلى الخلق، قال يا ربي أنك تعلم أني أحبك وأحب من يحبك، فكيف أحببك إلى خلقك قال ذكرهم بألأي ونعمائي وبلائي))
((ای خدا کدام یک از بندگانت را بیشتر دوست داری تا من نیز به خاطر تو او را دوست داشته باشم. بهترین بندگانم پرهیزگارترین آنان و پاک دست ترین آنان است. بدی به کسی روا نمی دارد. مرا دوست دارد و کسانی که مرا دوست دارند را نیز دوست دارد و مرا محبوب دیگران می کند. فرمود ای خدای من بدان که من تو را و کسانی که تو را دوست دارند، دوست دارم. پس چگونه تو را محبوب دیگران کنم. فرمود: نعمت ها و بلایای مرا به یاد آنان بیاور))

شما زمانی که نعمت های خداوند را بیان می کنید و می دانید که برای رسیدن به ستاره ای که تازگی کشف شده است بیست میلیارد سال نوری لازم است و برای رسیدن به این ستاره که نزدیک ترین ستاره به ما است و بیرون از منظومه ی شمسی و کهکشان راه شیری است و چهار سال نوری از ما فاصله دارد برای رسیدن به آن با یک خودرو زمینی نیاز به پنجاه میلیون سال دارید. حال این ستاره که بیست میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد... اگر این سخن خداوند را خوانده باشید که می فرماید:

﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ*وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ﴾
(نه [چنين است كه مى ‏پنداريد] سوگند به جايگاه ‏هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان * اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است)

[واقعه: 75-76]

من علاوه بر روش فطری تنها راه شناخت خداوند را تفکر در نشانه های او می دانم. خداوند می فرماید:

﴿ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ﴾
(پس بعد از خدا و نشانه‏ هاى او به كدام سخن خواهند گرويد)

[جاثيه: 6]

سیدنا ابراهیم وقتی در ستارگان و خورشید و ماه می اندیشد باری می گوید این پروردگار من است این بزرگ تر است و سپس به خداوند آسمان ها و زمین توجه می کند و با ایمان می فرماید:

﴿وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ*قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾
(او از مشركان نبود بگو در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است)

[انعام: 161-162]

گوینده:
اجازه بدید یک تماس دیگر داشته باشیم.
تماس:
الو، سلام علیکم، می خواهم این برنامه پس از ماه مبارک رمضان ادامه داشته باشد. می خواهم یک سئوال بپرسم.
پرسش:
1- خواهرم به سختی بیمار شد و پزشک به او دستور داد روزه اش را بخورد و این به خاطر استفاده ی به موقع از داروها بود. در این حالت آیا باید علاوه بر روزه ی رمضان که نگرفته کفاره هم بدهد؟

 

2- و من دو ماه پیش به عمره رفتم و مناسک عمره را انجام دادم و نیت سعی میان صفا و مروه را فراموش کردم در این حالت عمره ی من صحیح است یا باید قربانی بدهم؟

3- من یک همکار دارم که هر وقت باردار می شود سقط می کند و این کار سیزده سال ادامه داشته است و او همیشه در خواب خود افعی یا چیزهای دیگر در خواب می بیند. مردم به او گفتند که دچار کابوس است. آیا این مساله درست است و چگونه خودش را درمان کند؟ به جز خواندن قرآن!!
گوینده:
هنوز درباره ی ويژگی این روزها و خصوصیت عبادت در آن سخن می گوییم.
استاد:
ما در آستانه ی عید هستیم و عید در حقیقت بازگشت به سوی خداوند است و زمانی که بنده به سوی خداوند باز می گردد یک منادی از آسمان ها و زمین ندا می دهد که به فلانی تبریک بگویید که با خداوند آشتی کرده است و در حقیقت استاد زهیر امکان ندارد که به کسی بگویید مبارک باد به معنای دقیق و تام کلمه مگر زمانی که توبه کرده باشد زیرا کامل شدن نعمت خداوند چنان که دیشب گفتم تنها با شناخت خداوند است.

اکنون سلامتی صفر است، همسر نیک صفری دیگر است و فرزندان نیک دارند یک صفر دیگر است و درآمد کافی هم دارد که یک صفر دیگر است و متانت نیز یک صفر دیگر و هوشمندی او نیز یک صفر دیگر می باشد..!!
اگر شماره ی یک برداشته شود این صفرها به چه کار می آید؟
زمانی که انسان به طور کامل با خداوند قطع رابطه می کند

مثال لتوضيح الفكرة:

شخصی در خانه اش تمام سیستم های برقی از یخچال گرفته و کولر گرفته تا مایکروویو و اتو و ضبط و تمام وسایل برقی موجود در خانه، وجود دارد اگر برق نباشد این سیستم ها ارزشی ندارد اما وقتی برق به خانه وصل می شود تمام سیستم ها به کار می افتد.
شما بدون ارتباط با خداوند دارای زندگی خسته کننده و گرفته ای خواهید بود که در آن افسردگی و بدبینی و عصبانیت و رفتارهای منحرفانه و مواضع سنگدلانه و حماقت های بی پایان موج می زند.
پس اگر ارتباط با خداوند انجام شود انسان با این ارتباط رحمت و مهربانی را از خداوند می گیرد. حکمت، محبت، فروتنی، بخشش و انصاف را از او می گیرد. بنابراین من باور نمی کنم که بدون ایمان به خداوند پایبند باشید. خداوند فرموده است:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾
(و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى ‏كنيم)

[طه: 124]

این آیه بر هر انسان زنده ای حتی یک میلیاردر نیز صادق است.
برخی از علمای تفسیر می گویند:
ثروتمندان و پادشاهان را چه می شود و چه ارتباطی با این آیه دارند؟
می گوید:
تنگ دلی، انسان از تنگ دلی به حدی می رسد که اگر این تنگدلی به تمام سرزمین توزیع شود همه را بس است. مومن گاهی با احساس آرامشش به حدی می رسد که اگر آن را بر تمام سرزمین توزیع کنند همه را بسنده است.

مفهوم عيد:

مساله ی انسان این است که با خدا ارتباط بر قرار کند. عید باز گشت به سوی خداوند است. بنابراین عیدهای مسلمانان پس از عبادات یک قدرت است. ما وقتی روزه می گیریم بر اساس روزه و شب زنده داری و شب قدر احساس می کنیم که یک دستاورد بزرگ داشته ایم. ما باید شاد باشیم. بی تردید وقتی دانش آموزی در دبیرستان با نمره ی کل بالا موفق می شود او را شادی توصیف ناپذیری فرا می گیرد که این شادمانی در چهره و چشمان و حرکات و نگاهش آشکار است که نشان از آن دارد زیرا او شادمان است. خداوند می فرماید:

﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾
(بگو به فضل و رحمت‏ خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مى ‏آورند بهتر است)

[طه: 58]

عید بازگشت به خدا است. اما مفهوم عید از نظر سایر ملت ها یا مفهوم ساده ی عید: موضوع خوردن و نوشیدن و لباس جدید است . این مفهوم فقط برای کودکان است. اینکه انسان با غذای لذیذ و لباس شادمان شود.
گوینده:
عید برای کسی که لباس جدید بپوشد نیست بلکه برای کسی است که بیشتر اطاعت کرده باشد.
تماس:
سلام عليكم. وعليكم السلام.
پرسش:
آیا زن می تواند نیت روزه روزه های قضایی و شش روز شوال را با هم داشته باشد؟
استاد:
اکنون عید است . از معانی عید روزهای خوردن و نوشیدن است. بنابراین حرام قطعی است که انسان در روز عید روزه بگیرد. زیرا برخلاف سنت الهی است و باید در این روز شادمان باشد که این اطاعت را انجام داده و سختی هایش تمام شده و ثواب آن باقی مانده است در حالی که تارک روزه نافرمان بوده و لذت های این اطاعت برایش پایان یافته و تنها نافرمانی و پیامدهایش برای وی مانده است.
بنابراین عید:
روزهای شادمانی، وخورد و نوش است و علاوه بر روز دیدار نزدیکان و ایجاد صله ی رحم است. بنابراین ما در اسلام چیزی به نام همبستگی اجتماعی داریم. پایه ی همبستگی اجتماعی در اسلام خویشاوندی است. انسان های بیگانه هم شما و هم دیگران را دارند اما خویشان شما تنها شما را دارند. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تاکید فرموده است که زکات برای خویش دو زکات است، زکات و صله ی رحم؛ و حتی تاکید کرده اند که زکات انسان ثروتمند مادامی که در میان خویشان خودش نیازمندی باشد، قبول نمی شود. بنابراین عید ارتباط است و در حقیقت صله رحم یکی از والاترین عبادت های تعاملی است. همین کافی است که خداوند متعال صله ی رحم را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:

 

 

(( أَمَا تَرضينَ أن أَصِلَ مَنْ وَصَلَكِ ، وأقْطَعَ مَنْ قَطَعَكِ))
((آیا دوست داری با کسی که تو را وصل می کند ارتباط داشته باشم و با کسی که تو را قطع می کند، قطع رابطه کنم))

[بخاری ومسلم]

و ایشان صلی الله علیه وآله وسلم به طور کلی یکی از مرتبط ترین انسان ها نسبت به خویشان خود بود. پس از فتح مکه خبردار شد که خواهر رضاعی اش دم درب است یا دوست دارد با او دیدار کند. خواهری که با او از حلیمه ی سعداوی شیر خورده بود. دختری از حلیمه شیر خورده بود. بنابراین این خواهر رضاعی ایشان بود. ایشان از جای خود بلند شد و برای تکریم او رفت و به او خوش آمد گفت و از او مانند یک خواهر حقیقی استقبال کرد و احوال او را پرسید و او را به مکان خود آورد و نشاند و ردای خود را بر او انداخت و فرمود: خواهرم حالت چطور است؟ آیا دوست داری نزد ما بمانی؟ یا نزد خانواده ات بروی؟ او راه دوم را انتخاب کرد. پیامبر صد شتر به او داد. تاریخ انسانیت پایبندتر از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نسبت به صله ی رحم ندیده است. حتی ابوسفیان هنگام فتح مکه گفت: ای پسر برادرم تو داناترین، خویش ترین و با ارتباط ترین و پایبندترین انسان هستی!
صله ی رحم از صفات مسلمان است اما مفهوم این عبادت تعاملی مفهومی است که از روح آن دور شده است یعنی من در عید باید به دیدار خویشان خود بروم و لیستی بلند دارم و در جیب من کارت های آماده است و همیشه آرزو دارم او را نبینم تا برایش کارت بگذارم و بگویم این واجب از من ساقط شد گرچه مراد حاصل نشده باشد. صله ی رحم چنین مسخ گشته است. اما صله ی رحم در حقیقت با تماس تلفنی و با یک پیام آغاز می شود و به دیدار می انجامد. دیدار در آینده و دیدار با درنگ و با این دیدار احوال پرسی انجام می شود. جویای احوال خویشان شدن، وضع معیشت و درآمد و مشکلات و اوضاع دینی و اجتماعی او که آیا دخترانش را عروس کرده یا نکرده است و اگرخویش قوی و ثروتمند باشد به دیدن ناتوان تر و فقیرتر می رود باید احوال او را بجوید سپس این ارتباط به کمک می انجامد و گاهی کمک مالی و اجتماعی است. پسرش نیاز به قسط دانشگاه دارد. گاهی دخترش نیاز به راهنمایی برای ازدواج دارد تا در امنیت باشد بنابراین کمک گاهی مالی است و گاهی اجتماعی و گاهی علمی است سپس این ارتباط منجر به شناساندن خداوند به آنان می شود. آنان را مومن می کنیم. گویی خداوند خواسته این ارتباط با تماس آغاز شود و با دیدار ادامه دهیم و با احوالپرسی و کمک و هدایت ادامه یابد بنابراین نزدیک ترین مردم به خداوند کسی است که خانواده اش او را درک کنند و به او اکرام کنند و به او ببخشند و او را به خداوند رهنمون شوند و به او نزدیک نمایند گویی صله ی رحم نوعی هدایت است و این چیزی است که خداوند متعال تاکید کرده است:

﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾
(و خويشان نزديكت را هشدار ده)

[شعراء: 214]

چرا؟ زیرا شما اگر انسانی را در راه ببینید و به او بگویید با من به این مسجد بیا از شما می ترسد اما خویش شما به شما اعتماد دارد. میان شما و مردم دیواری است که میان شما و همسایگانتان نیست. برادرتان به شما اعتماد دارد. اگر او را به خداوند رهنمون شوید و به مسجد برید و نواری به او بدهید و کتابی هدیه کنید و با او بنشینید:

((عن ابْنَ سَعْدٍ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمَ خَيْبَرَ لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يُفْتَحُ عَلَى يَدَيْهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ..... فَقَالَ أَيْنَ عَلِيٌّ...... فَقَالَ أُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا مِثْلَنَا فَقَالَ انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ فَوَ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ))
((از ابن سعد روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در روز جنگ خیبر فرمود فردا پرچم را به مردی خواهم داد که به دستانش فتح انجام خواهد شد. او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند... فرمود علی کجاست... گفت با آنان خواهم جنگید تا مانند ما شوند. فرمود آرام باش تا به آنان برسی سپس آنان را به اسلام دعوت کن و آنان را از واجبات آنان آگاه نما به خداوند سوگند اگر خداوند یک مرد را با تو هدایت کند برایت از اصیل ترین شترها نیز بهتر است ))

[ صحيح بخاری]

برایت از دنیا و مافیها بهتر است. این ها همه از موضوعاتی است که در عید رایج است.
مشکل این است که انسان گمراه سخنانش همه غیبت و سخن چینی یا موضوعات بیهوده ی بی تاثیر است. به گرمی با شما بحث می کنند!!! من مطمئنم این خبر نادرست است. موضوعاتی را برخورد می کنید که یا فرومایه است و یا درباره ی مسائلی است که نمی توانیم تغییر بدهیم. یعنی در حقیقت مسلمانان اکنون در وضعیت ناتوانی شدید قرار دارند و تصمیم گیرندگان به هیچ وجه به ما توحهی نمی کنند. حال یا موضوعات فرومایه را بررسی می کنیم و یا موضوعات محال را بحث می کنیم. اما من اگر خداوند را یاد کنم شاید این برادر نزدیک به خودم را به خداوند برسانم. شاید همه به دستورات خداوند پایبند شویم و خداوند امور همه ی ما را بهبود بخشد و اگر از او اطاعت کنیم به ما لطف کنید و ما را یاری نماید و از دعاها این است:
خدایا ما را بر خودمان پیروز نما تا برای تو پیروز شویم و سزاوار پیروزی بر دشمنان باشیم.
این سخن دقیق است، ما را بر خودمان پیروز کن و کسی که در برابر خود شکست خورده نمی تواند کاری انجام دهد و کارش تمام است.
استاد:
اگر بر خودم پیروز شدم دین خدا را یاری کرده ام و اگر دین خداوند را یاری کنم سزاوار اینم که خداوند مرا بر دشمن سرسختم یاری کند.

 

سؤال وجواب:

گوینده:
استاد بزرگوار پاسخ به پرسش ها را آغاز می کنیم.

پرسش نخست:

خواهر رزان را شنیدیم که در اولین تماس از سنگدلی پدرش گلایه داشت و به او گفته شده به شیخی مراجعه کن تا این موضوع را بررسی و حل کند و درب بخت را باز کند و چنین چیزهایی.

پاسخ:

استاد:
أنا والله في حيرة شديدة من أمري!! كيف أن إنسان يؤمن بالخرافات بالترهات بضاعة المشعوذين رائجة، الآن مشعوذ دجال كذاب له مصالح مادية القرآن بين أيدينا
من به خدا از این حالت خود بسیار پریشانم!! چگونه یک انسان به خرافات بیهوده و دست مایه ی تردستان ایمان دارد. اکنون یک تردست دروغگوی کذاب در پی منافع مادی است. ما قرآن را داریم:

﴿وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ﴾
(هر چند بدون فرمان خدا نمى‏ توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند)

[بقره: 102]

﴿وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾
(و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى‏ گويد در حقيقت ‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مى‏ دانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت)

[إبراهيم: 22]

انسان گاهی از یاد خدا غافل است و بنابراین سنگدل می شود. وقتی از یاد خدا غافل است پدری وحشی یا برادری فرومایه و یا شوهری سنگدل نسبت به همسرش می شود و نباید از هیچ مشکلی غافل باشیم. علت این است که دوری و قطع رابطه با خدا پیامدهای بی پایانی دارد. من تمام مشکلات خودمان را پیامدهای دوری از خداوند می نامم. هر پدر دور از خدا و دور از تلاوت قرآن و دور از اخلاق اسلامی در خانه سنگدل خواهد بود و دشنام خواهد داد و سرزنش خواهد کرد و کتک کاری خواهد کرد و با وجود فشار بر انسان فشارهای دوری از خداوند بسیار سنگین است. این حالت های سنگدلانه نام دارد. انسان چه می کند؟ ادعا می کند شیخ است!! با این چه می کند؟ باجگیری، و من به تناسب رواج همین پدیده و رواج عمل جادو و تردستی و رمالی گری در مسجد جامع نابلسی حدود پانزده نوار یا درس را پیرامون تردستان و جادوگران و کاهنان و دروغگویان رمال سخنرانی کرده ام. آنان همه به ناحق از مردم باجگیری می کنند. کاش در همین حد باقی می ماندند. من مجبورم بگویم آنان از حد خود تجاوز می کنند. آبروی کسانی که به آنان مراجعه می کنند را می برند. موارد بسیار زیادی وجود دارد. به خدا سوگند نامه هایی برایم می آید که باور نمی شود. بیشتر زنان وقتی به یک شیخ رمال مراجعه می کنند وقتی به این شیخ تردست دروغگوی رمال مراجعه می کنند که چیزی نمی داند کارشان به طرز هوشمندانه ای از سوی او به فحشا کشیده می شود.
زنی نزد شیخ می رود تا او را از ستم شوهر نجات دهد ناگهان می بیند که دچار فاحشه ی بسیار بزرگی شده است بنابراین اگر دنیا را می خواهید باید علم کسب کنید و اگر آخرت را می خواهید باید علم داشته باشید و اگر هر دو را می خواهید باز هم باید علم داشته باشید. ما قرآن کریم را داریم. ما احادیث رسول الله را داریم. بنابراین باید از این دروغگویان دوری جوییم. به خدا سوگند زمان کم است و این جا جای آن نیست و گرنه من اطلاعت بسیار دقیقی درباره ی این دروغگویان دارم. آنان یک گروه اندک در جامعه هستند. گروهی که از مردم باج می گیرند و آبروی آنان را می برند و دروغ می گویند.
تماس:
سلام عليكم، من دو پرسش دارم:
1-در ارتباط با جماع در اتاق خواب به من گفتند نباید آیات قرآنی روی دیوار آویزان باشد آیا این درست است؟
2-آیا درست است که انسان باید در حمام پوشش داشته باشد؟
گوینده:
بسیار خوب برادر.

السؤال الثاني:

استاد، یک شنونده می گوید خواهرش بیمار است و توصیه شده روزه نگیرد باید از نظر کفاره چه کند؟

الجواب:

استاد:
او باید تنها قضای روزه را بگیرد زیرا :

﴿فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾
([روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد])

[بقره: 184]

اما آیه ی دوم:

﴿وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ﴾
(و بر كسانى كه [روزه] طاقت‏ فرساست كفاره‏ اى است كه خوراك دادن به بينوايى است)

[بقره: 184]

یعنی اگر مساله بسیار آسان باشد مثلا سفر به بیروت و وی افطار کند یعنی چیزی عبادتش را ناقص کند یا بیمار شود و افطار کند.

﴿وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ﴾
(و بر كسانى كه [روزه] طاقت‏ فرساست كفاره‏ اى است كه خوراك دادن به بينوايى است)

بیماری حقیقی که مانع روزه شود کافی است که انسان به جای روزه های شکسته شده، روزه بگیرد.

السؤال الثالث:

خواهر شنونده هنگام طواف نیت را فراموش کرده است حکم این عمره چیست؟

پاسخ:

حقیقت این است که این پرسش دشوار است یعنی فقها وقتی که لفظا بر گفتن نیت تاکید دارند فقط از باب تاکید است. من وقتی ساعت را برای سحری کوک می کنم و سحری می کنم نیت من قلبی است. چرا از دمشق به مکه رفته است. چرا بیدار شده است. چون طواف کند. این نیت او بوده است. من وقتی بر مردم تکلیف سختی می دهم آنان را مکلف می کند که هر کاری بکنند تا بتوانم از خداوند اطاعت کنم. من وقتی غذا می خورم، چرا می خورم برای اینکه بتوانم خداوند را اطاعت کنم. و به این روش نیت قلبی است. وقتی کتاب های فقهی را می خوانیم فقها اشاره کرده اند که نیت را لفظی بگوییم و این فقط از باب تاکید است و نیت حاصل شده است.
تماس:
سلام علیکم، من یک بار در عمره بودم. پس از طواف و افاضه و سعی فراموش کردم موهایم را اصلاح کنم و لباس خیاطی شده پوشیدم و پس از نیم ساعت یادم آمد و سرم را تراشیدم، کفاره ی آن چیست؟
استاد:
ان شاء الله کفاره ای ندارد.

پرسش چهارم:

به کابوس باز می گردیم چگونه این خواهری که در این باره پرسید، خودش را معالجه کند؟

پاسخ:

استاد:
در حقیقت همان طور که پیش تر گفتم انسان یک همدم از شیاطین دارد. هر انسانی یک فرشته دارد که خوبی ها را به او الهام می کند. و شیطان به او بدی ها را وسوسه می کند. این دو محرک هستند. انسان باید تصمیم بگیرد. یک عامل وسوسه و یک عامل الهام به خوبی همراه او وجود دارد.

یک مثال ساده:

امامی که در لندن بود به کشوری دیگر منتقل شد و سوار خودرویی شد و به راننده یک اسکناس درشت دارد و وی باقی مانده را به او پس داد و وقتی آن را شمرد بیست پنی بیشتر بود.
فرشته گفت: تو مسلمان هستی، باید این مال را برگردانی چون حرام است و نباید آن را بخوری و این نقش فرشته است.
پس از اندکی شیطان آمد و گفت این یک ابر شبکه است و درآمد نجومی دارد. این مبلغ اندک از نظر او ارزشی ندارد و تو بسیار نیازمند آن هستی و باید آن را به عنوان هدیه ای از خداوند بگیری!!
این سخن همزاد است و آن یکی سخن فرشته بود. وقتی خواست پیاده شود به نظرش سخن فرشته بهتر آمد و بنابراین دست در جیب کرد و بیست پنی را به راننده داد و راننده لبخند زد.
به او گفت: آیا تو امام این مسجد نیستی؟
گفت: آری.
گفت: به خدا دو روز است با خودم قرار گذاشته ام تو را در مسجد ببینم تا خداوند را عبادت کنم ولی می خواستم تو را امتحان کنم. این امام بیهوش شد. زیرا بزرگی گناهی که نزدیک بود با ماندن بیست پنی در جیبش انجام دهد را احساس کرد و زمانی که به هوش آمد گفت: ای خدا نزدیک بود تمام اسلام را به بیست پنی بفروشم.
همیشه فرشته ای وجود دارد که خوبی را الهام می کند.
اکنون یکی به جشن خداناپسندانه ای دعوت شده است. می گوید رحتمی از درگاه تو است ای خدا. فرشته می گوید تو نیازی به این جشن نداری. این فرشته است!! اما جادو را می دانید ولی به آن عمل نمی کنید، واقع بین باشید! در این جشن اختلاط وجود دارد. نگاه کنید و واقع بین باشید. با جامعه زندگی کنید. بر علیه جامعه زندگی کنید. با واقعیت جامعه زندگی کنید. پس فرشته الهام بخش خوبی است.

پرسش پنجم:

پرسش برادر نبیل، آیا مسلمانان در رمضان هم شکست خورده اند، مشهور است که ماه رمضان ماه پیروزی ها و فتوحات است و آیا حکمتی در وقایع فلسطین و عراق وجود دارد؟

پاسخ:

استاد:
هر اتفاقی به اراده ی خداوند است. هر چه خدا بخواهد اتفاق می افتد. اراده ی خداوند به حکمت مطلق مربوط است. حکمت مطلق وی از خیر مطلق است. یعنی اگر یک دانش آموز بسیار موفق باشد من به عنوان یک اصل می گویم در امتحان موفق شده است و در رمضان بوده است اما دانش آموزی دیگر در رمضان درس نخوانده و مردود می شود یعنی موفقیت مثلا به نفع او نبوده است. هر کس در رمضان امتحان دهد قرار نیست قبول شود. این سخن اصلی ندارد. اما خداوند می فرماید:

﴿وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا﴾
(و ما اين روزها[ى شكست و پيروزى] را ميان مردم به نوبت مى‏ گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعا] ايمان آورده‏ اند)

[آل عمران: 140]

من وقتی پیروز می شوم شکر خداوند را می گویم و وقتی شکست می خوردم به خودم بر می گردم و دوباره تکرار می کنم و از خداوند می خواهم مرا پیروز کند زیرا می فرماید:

﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ* فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴾
(و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاى] مكرشان با خداست هر چند از مكرشان كوهها از جاى كنده مى ‏شد * پس مپندار كه خدا وعده خود را به پيامبرانش خلاف مى ‏كند كه خدا شكست‏ ناپذير انتقام‏گيرنده است)

[ابراهيم: 46-47]

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:

(( عَجِبْتُ لِأَمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَ الْمُؤْمِنِ كُلَّهُ لَهُ خَيْرٌ لَيْسَ ذَلِكَ لِأَحَدٍ إِلَّا لِلْمُؤْمِنِ))
((از کار مومن در شگفتم زیرا کار مومن سراسر خیر است و این تنها برای مومن است))

[امام احمد در مسند خود از صُهَيْبٍ]

پیامبر اکرم که اوج مطلق انسانیت است و یاران او نیز اوج تقوا و پرهیزکاری اند و در احد به دلیل سرپیچی از فرمان رهبر خود شکست خوردند. برخی از کتاب های سیره توضیح داده اند که به دلیل سرپیچی از فرمان رسول الله شکست خورده اند. در زمان ما به خدا میلیون ها نافرمانی و گناه در زندگی مسلمانان وجود دارد. ما از خداوند طلب پیروزی می کنیم. توبه می کنیم و باز می گردیم و اصلاح می شویم و التماس می کنیم وپارسایی می ورزیم.اما من نمی توانم از خداوند چیزی بخواهم که از روی حکمت خود انجام داده است. گاهی رویدادها بسیار بد به نظر می رسد اما کسی که این بدی ها را درک کند به زودی از سوی خداوند یاری حاصل خواهد شد و خداوند مومنان را رها نمی کند ولی آنان را امتحان می کند. به خدا سوگند استاد زهیر گاهی سختی به حدی است که سست ایمان می گوید خداوند کجا است؟ و اکنون گفته شده است:
خدا کجا است؟ یاری می رسد! تا اینکه کافر می گوید: لا إله إلا الله، امتحان های سختی در انتظار او است. از خداوند می خواهم ما را در زمره ی کسانی که امتحان سخت از آنان می گیرد، قرار ندهد.

((آمین))

ما همه با برادرانمان در عراق هستیم. با برادرانمان در فلسطین هستیم. به خدا سوگند همه چیز را برایشان می خواهیم اما امور اکنون از دایره ی کنترل خارج شده است و از خداوند می خواهیم به زودی آنان را یاری کند.
گوینده:
اما تغییر هم ناگهان حاصل نمی شود.

﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾
(در حقيقت ‏خدا حال قومى را تغيير نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند)

[رعد: 53]

استاد:
نبرد حق و باطل از عمر انسان طولانی تر است یعنی یک نکته ی دقیق وجود دارد. ما آخرت را به حساب نمی آوریم. کسی که در راه اصل، دین و قرآن خود می میرد وارد بهشت می شود. خداوند متعال می فرماید:

﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾
(هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند مرده مپندار بلكه زنده‏ اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند)

[آل عمران: 169]

ما چه می بینیم؟ بینوا مرد، بینوا کشته شد، بینوا چنین و چنان شد. تکفیر فقط در دنیا است. اما کسی که دنیا را از دست داد همه چیز را از دست می دهد. خیر، این اشتباه است. دنیا نسبت به آخرت پوچ است. وقتی انسان در آخرت پیروز می شود دستاورد بزرگ را کسب می کند و پیروزی و یاری بزرگ را از آن خود می کند. درباره ی اصحاب اخدود می خواهم از برادری یاد کنم که داستان را گفت. آیا پادشاه آنان را نسوخت؟
گوینده:
پس از این تماس داستان را می شنویم.
تماس:
سلام برادر بزرگوار:
1-من چهار روز حیض می شوم. در این رمضان دو روز حیض شدم.سه روز روزه ام را خوردم آیا کفاره دارد؟
2-پسر عمویم نزد رمالی رفت تا دعای او را باطل کند و می خواهد بداند آیا کفاره دارد؟ یا توبه کافی است؟
3-زن زمانی که جنب شود آیا پیش از حمام باید وضو بگیرد؟
4-آیا امکان دارد شیخ بزرگوار صلاه التسبیح را به ما بیاموزد؟
استاد:
اصحاب اخدود را پادشاه سوزاند. و خداوند آنان را ستود. یعنی یک پیروزی به نام پیروزی مبدئی وجود دارد. این انسان وقتی شکست خورده می میرد اما بر عقیده ی سالم و با اطاعت از خداوند این واقعا از نظر خداوند پیروز است. در یک مثال ساده از خداوند می خواهیم آن را نصیب ما کند. می گوییم: خداوند حکمت هایی دارد که من با تامل توان درک آن را ندارم و نمی توانم عدالت خداوند را با عقل خود درک کنم مگر زمانی که اندازه ی خداوند علم داشته باشم و این محال است!! اما من عقل خداوند را با ایجاد اخلال در خودم از سوی وی درک می کنم. واجبات الهی بر انسان ها چیست. دنیا محل امتحان و برابری است. خواب و جایگاه های خوبی را می بینید. کسی که آن را درک کند از ماندن لذت نمی برد و از سختی ها ناراحت نمی شود. خداوند دنیا را خانه ی امتحان قرار داده است. کسی که از اصول و ارزش ها و دین خود دفاع می کند و شهید می شود. شهادت بالاترین مرتبه در بهشت است. ما زمانی که به آخرت ایمان داریم. اصحاب کشته شدند و بیمار شدند و قحطی دچار گشتند ما زندگی جاودان می خواهیم و دنیا را می خواهیم اگر کسی آن را از دست دهد خواهد دید که همه چیز را از دست داده و سپس همه چیز را بدست آورده است.
تماس:
سلام علیکم از عید آینده پرسش دارم:
1-من در عید کودکان خردسال دختر و پسری را می بینیم که ده سال دارند و سیگار می کشند و حتی کارهایی دور از انتظار بزرگان انجام می دهند و بنابراین می خواهم آگاهی بخشی صورت بگیرد.
2-همچنین دختران بیست ساله ای را می بینیم که سوار الله کلنگ می شوند و لباس هایشان بالا می رود و این باعث ایجاد مشکل برای جوانان می شود.
3-خواهش می کنم بیان کنید پیامبر با برده چگونه برخورد می کرد و چگونه با آنان غذا می خورد و آزادی برده در اسلام چگونه بود.
استاد:
آیا در این زمانه برده ای هم وجود دارد؟!!!
شنونده:
خیر، اما آمریکایی ها می گویند کارهایشان در ابوغریب طبیعی است زیرا مسلمانان اسیران را به عنوان برده می گرفته اند.
استاد:
این موضوع، معاصر است و درباره ی مراعات اسلام است و در وقتی دیگر به این موضوع پاسخ خواهیم داد و می توانیم در برنامه ی آینده ان شاء الله در باره ی آن سخن بگوییم.

پرسش ششم:

من از خواهر فاطمه سئوالی دارم او می خواهد نیت قضای روزه ی قضایی کند و شش روز شوال را هم بگیرد آیا درست است؟

پاسخ:

استاد:
در برخی از احادیث آمده است که می توان برای روزه های قضایی و روزه ی این شش روز یک نیت داشت.

پرسش هفتم:

اگر آیه ای قرآنی بر روی دیوار باشد.

پاسخ:

استاد:
خداوند متعال می فرماید:

﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾
(اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست)

[حج: 32]

یعنی یک اتاق دارد یا اتاقی دیگر هم وجود دارد؟ آیه را در اتاقی دیگر بگذارید این برای بزرگداشت شعائر الهی است.

پرسش هشتم:

آیا هنگام غسل باید پوشیده باشد؟

پاسخ

استاد:
این کامل تر است زیرا رسول الله مردی را دیدند که غسل می کند به او فرمودند:

(( خذ أجارتك لا حاجة لنا بك فإني أراك لا تستحي من الله))
((اجاره ات را بگیر ما به تو نیازی نداریم من می بینم که از خداوند شرم نداری))

السؤال التاسع:

خواهر شنونده سئوال نمود که دو روز حیض شده است و عادت ماهیانه اش چهار روز است و در آن غسل می کند وباید دو روز روزه بگیرد یا چهار روز؟

پاسخ:

استاد:
او سه روز خورده است پس باید فقط سه روز روزه بگیرد.

پرسش دهم:

کفاره ی رفتن نزد رمال ها چیست؟

پاسخ:

استاد:
فقط توبه ی نصوح.

پرسش یازدهم:

نماز صلاه التسبیح؟

پاسخ:

استاد:
این نماز چهار رکعت است که پس از نیت می گوید:
سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اکبر، پانزده بار، و پیش از رکوع ده بار، و در رکوع ده بار، و در قیام ده بار، در سجده ده بار، در قعده ده بار، در بازگشت ده بار و در سجده ده بار و در قعده ده بار و در سجده ی دوم ده بار و مجموع آن هفتاد و پنج بار می شود که در آن می گوید: سبحان الله و الحمدلله و لاإله إلا الله و الله اکبر. در همه ی رکعات سیصد مرتبه می شود. این نماز صلاه التسبیح است.

نتیجه:

گوینده:
استاد بزرگوار با سخنی خطاب به اهالی برنامه را پایان می بخشیم.
استاد:
باری در قاهره بودم و از عید آنان تعجب کردم. یک رسم اجتماعی داشتند. امکان نداشت پدر پسرش را تنها بگذارد تا در عید شاد باشد. هر چه مرتبه ی شخصی بالا باشد چه وزیر باشد چه معاون وزیر و چه افسر عالی رتبه، عرف در آنجا طوری بود که فرزند باید با پدرش می رفت وکسی که این سخنان را

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر

   

موضوعات مربوط به